برچسب: کامران نیری
اندیشههای سیاسی – اقتصادی چهگوارا / کامران نیری
سوسیالیسم گوارا عمیقاً انسانی بود. ادای سهم نظری او به دو جهت شاید در جنبش سوسیالیستی بینظیر باشد. اول گوارا چون مارکس سوسیالیسم را با رهایی انسان از بیگانگی تعریف کرد و گذار به سوسیالیسم را با فرایند زوال بیگانگی محک زد. دوم گوارا برخلاف مارکس یا حداقل خوانش معمول از مارکس سوسیالیسم را نه با جامعهی فراوانی مادیات بلکه با توسعهی ظرفیتها و غنای درونی انسان مترادف میدانست.
اندیشههای سیاسی فیدل کاسترو / کامران نیری
پژوهشگران و متخصصان کوبا و انقلاب آن به دو گروه تقسیم میشوند: آنان که بر این باورند کاسترو همیشه «کمونیست» بوده اما این واقعیت را بعد از رسیدن به قدرت بروز داده است و کسانی که معتقدند او یک ملیگرای انقلابی بود که بهواسطهی سیاستهای تضییقاتی ایالات متحده به «دامن کمونیستها» رانده شد. واقعیت حداقل آنطور که خود کاسترو میگوید چیز دیگری است که در این مقاله مستند میشود.
پیشینهی اندیشههای انقلابی در کوبا / کامران نیری
سالهای۱۷۹۰ تا ۱۸۶۸ شاهد رشد آگاهی ضداستعماری در کوبا بودند. این آگاهی تحتتاثیر عصر روشنگری در اروپا شکل گرفت و ابتدا رنگ مذهبی و فلسفی داشت. اگرچه مستعمرهنشینان اسپانیولی صاحب قدرت اقتصادی بودند اما قدرت سیاسی نداشتند… حوزه مارتی در بین رهبران جنگ استقلال کوبا نقش منحصربهفردی در شکلگیری اندیشهی انقلابی کوبا دارد و از پایهگذاران «حزب انقلابی کوبا» بود.
از رؤیا تا واقعیت: یادداشتهای سفر کوبا / کامران نیری
اولین دیدارم از کوبا همراه با نوعی «توهمزدایی» بود. مشاهدهی تضاد بین واقعیت کوبا وتصویری از «انقلاب کوبا» که براساس نوشتهها و گزارشهای سیاسی دو دههی گذشته در ذهن داشتم. در نتیجه دو وظیفه برای درک بهتر از انقلاب کوبا برای شناخت بهتر و عمیق تر ازآن مطرح شدند. اول آشنایی بیشتر از واقعیت کوبا در مواردی که به لحاظ نظریهی سوسیالیستی مهم هستند. ازاینرو در فاصلهی ۱۹۹۴ و ۲۰۰۶ برای آشنایی بیشتر و پژوهش ده بار به کوبا سفر کردم. دوم، ارزیابی نقادانهی نظریاتی مطرح شده بودند.
آیا مارکس یک سوسیالیست زیستبومگرا بود؟ / کامران نیری
از آغاز سدهی بیستویکم، چند نویسنده خوانش جدیدی از مارکس عرضه کردهاند. گرچه در ابتدا گفته میشد که مارکس «بصیرتهای زیستبومگرا» داشته اخیراً ادعا شده است که مارکس در واقع یک زیستبومشناس و یک سوسیالیست زیستبومگرا بوده است. پرسش این است که آیا مارکس واقعاً یک سوسیالیست زیستبومگرا بود؟
نظریهی ارزشکار مارکس و استثمار غیرانسانها / کامران نیری
نظریهی ارزش مارکس مقولهای تاریخی است، هم آنطورکه مارکس و هم برخی از نظریهپردازان پیرو او چون رزا لوکزامبورگ و ارنستو چهگوارا تأکید کردهاند سوسیالیسم بدون محو تدریجی قانون ارزش (بازار سرمایهداری) وجایگزینی آن با آگاهی سوسیالیستی و برنامهریزی دموکراتیک اقتصاد ممکن نیست .سوسیالیسم زیستبوم محور در این افق نظری شریک است با این تفاوت که بر ارزش ذاتی همهی موجودات پا میفشارد و مخالف پولیکردن و کالاییکردن طبیعت بهویژه موجودات زندهی آن است.
تمدن سرمایهداری صنعتی انسانمحور و بحرانهای اقلیمی / کامران نیری
بحرانهای وجودی که بشریت با آن روبروست، ساختهی خود اوست. تشدید بحرانهای زیستبومی، بهویژه بحرانهای وجودی، همه در تمدن سرمایهداری صنعتی انسانمحور ریشه دارد. رفع نهایی این بحران ها درگرو گذار به جامعهی است که در آن بیگانگی از طبیعت و بیگانگی اجتماعی از میان برداشته شود.
نقدی کوتاه بر نظریهی وابستگی و نظریهی سرمایهداری انحصاری / کامران نیری
هدف از این نوشته ارزیابی انتقادی دو نظریهی مرسوم در گرایشهای سوسیالیستی است: مکتب وابستگی که در دهههای ۱۹۸۰-۱۹۵۰ رایج بود و نظریهی سرمایهداری انحصاری که بیشتر از یک سده سابقه دارد و بهعنوان یک «نظریهی لنینیستی» مطرح میشود. در انقلاب ۱۳۵۷ بخش غالب چپ تحت تأثیر این نظریات به حمایت سیاسی مستقیم یا غیرمستقیم از جمهوری اسلامی پرداختند.
فرهنگ و طبیعت در حماسهی گیلگمش / کامران نیری
حماسهی گیلگمش که اولین نوشتهی ادبی بلند از کهنترین تمدن بشری است، هم توجه اندیشمندان رشتههای مختلف را بهخود جلب کرده و هم مورد نظر مردم قرار گرفته است. در این جستار از زاویهی جدیدی حماسهی گیلگمش را بررسی کردهام. در این نظریه لازمهی گذار از غذاجویی به کشاورزی، بیگانگی انسان از طبیعت است که این امر منجر به جهانبینی انسانمحور شده است. کشاورزی مستلزم اهلیسازی گیاهان و حیوانات و کنترل و سلطه بر طبیعت است و گذار به انسانمحوری یک تحول تاریخی جهانی است زیرا نیاکان غذاجوی ما دیدگاه طبیعتمحور طی ۲۹۰هزار سال قبل داشته است.
سوسیالیسم در قرن بیستویکم/ کامران نیری
چرا به سوسیالیسم نیاز است و برخی ویژگیهای بارز آن:
در این جستار، ویژگیهای بارز سوسیالیسمهای قرون 19 و 20 را بهطور انتقادی بیان میکنم تا آنچه را که به نظرم ویژگیهای بارز سوسیالیسم بومشناختی قرن بیستویکم است، در بخش پایانی ترسیم کنم.
در باب رشدزدایی / کامران نیری
رشدزدایی بر مسئلهی رشد در سیارهای با منابع محدود پرتو میافکند. همچنین جامعهی انسانی کوچکتری را متصور میشود که از طریق تولید و مصرف کمتر و به شیوههایی ازلحاظ بومشناختی پایدارتر با کیک اقتصادی در حال کوچک شدن زندگی میکند و نهتنها از ضرورت بلکه مطلوبیت آن نیز دفاع میکند که با اشکال مختلف مقاومت در برابر رشد و اتوپیاها برای اجتناب از آن بیان میشود.
بااینحال، …جنبش رشدزدایی آگاهانه از هر نظریهای در مورد جامعه و بهویژه تمدن سرمایهداری صنعتی انسانمحور اجتناب میکند. بنابراین، رشد به جای یک اجبار نظاممند بهعنوان یک انتخاب فرهنگی ظاهر میشود.
بشریت برسر دوراهی / کامران نیری
خطای سیاسی مهیبی است اگر به جنگ در اوکراین در چارچوبی غیر از رویارویی میان امپریالیسم غربی به رهبری ایالات متحده و بازوی نظامیاش ناتو، و امپریالیسم روسیه با نیروی نظامی در سطح جهانی مجهز به تسلیحات هستهای بنگریم.